ما و دادنامه سایه سیرجانی

 

 

cinema-ye-azad

سينمای آزاد

. Postfach 100525 D-66005 Saarbrücken   .Tel: 0049 681 39224 . cinema-ye-azad@T-online.de

آرشيو               کارنامه               عکسها                خبرها              تماس با ما

نوشته ها وگفته های ديگران

سرآغاز

      های ديگران     نوشته ها و گفته                

به پایان آمد این دفتر... [سرمقاله]


دوسال وچند ماه پیش سایت دیدگاه ها تصمیم گرفت دامنه فعالیتش را گسترش دهد ودفترهایي در زمینه مسایل فرهنگی، هنری،واجتماعی فراهم وپیوسته با دیدگاه منتشر شود .آقای ناظر از من نیز دعوت کرد مسؤلیت اداره یک نشریه اینترنتی پیرامون سینما وتئاتررا بعهده بگیرم. من این دعوت را پذیرفتم وهمان آغاز را ه هم گفتم که فقط می توانم در زمینه سینما همراه باشم ،هرچند تئاتر هنر همسایه سینما است اما با معیار هایی که من برای خودم دارم قضاوت دقیق در مورد تئاتر درصلاحیت من نیست. البته این را می دانیم -بسیارند کسانی که در هر مقوله خودشان راصاحب نظر می دانند- اما من به گونه این بسیار ها نمی اندیشم. از آن تاریخ تا امروز «سینما در دیدگاه» 18 شماره منتشر کرده است .اما در این مدت چه کرده ایم؟ چه می توانستیم بکنیم ؟چه کاستی هایی داشته ایم ؟چه قوت ویا ضعفی؟ خوب قضاوت در این موارد بعهده من نیست،هر کس که کنجکاو باشد با یک کلیک روی بخش سینما به آرشیواین نشریه دسترسی خواهد داشت. اما ما چرا کارمان رامتوقف می کنیم چون سایت دیدگاه بنا به تصمیم مدیرش فعالیتش متوقف خواهد شد. انتشار این نشریه بخشی ازکارهای من بوده است، اما انرژی ای بیش از حد معمول میطلبید. آیا در تبعید نویسنده، پژوهشگر، سینما شناس، مترجم کم داریم؟ نه به حد کفایت این نیرو ها در میان خارج نشینان یافت می شود. اما من برای دعوت از همکارانم وسواسی دارم که در جو امروز بیماری معنا می شود. من رنج می برم وقتی می بینم انسانها قلمشان با رفتارشان نا هماهنگ است. چطور می شود، انسانی خودش را مترقی بداندو بعد بیفتد دنبال جریان های مرتجع وسرکوبگران ودزدان وآدم کش های دوم خردادی؟ من اینجا برای نمونه تکه ای از تفکر پوسیده وضد انسانی خاتمی را برایتان نقل میکنم. این حرفهایی است که آقای خاتمی در باره شرایط امکان دوباره کار خانواده سینمای ایران که در رژیم پیشین فعالیت می کردند بیان فرموده اند . در آن زمان که میر حسین موسوی نخست وزیر بودند وآقای خاتمی وزیر ارشاد .



خاتمی کبیر! میفرماید:



« به مشتهرین به فساد (یعنی شهرت به فسادشان از رفسنجانی بیشتر بوده است؟) وکسانی که مروج پلید ترین جنبه های ضد فرهنگ اسلامی بوده اند نباید کارهای فرهنگی به خصوص سینما را سپرد حتا اگر مدعی باشند توبه کرده اند... وکسانی که شهرت به فساد ندارند وآماده خدمت به نظام هستند در سینما در نقش های غیر مثبت (یعنی آنها که بزعم رژیم پاک هم بوده اندفقط حق دارند نقش منفی بازی کنند)حضور یابند...اما آن کس که مخالف نظام است ... بازی نخواهند کرد فیلم نخواهد ساخت باید عطای او را به لقایش بخشید»( نقل از ماهنامه نسیم شماره 10 شهریور 1385)



ایا آنهایی که برای چنین موجود پستی که روی گوبلز رئیس تبلیغات هیتلر را سفید کرده است ماسک مترقی ساختند در خود احساس شرم نمی کنند؟ بله این سؤال رابا همه نویسندگان ، مترجمین ، سینماگران که از این جریان خطرناک به شکلی حمایت می کنند می توان مطرح کرد. من دست ودلم پیش نمی رود که با وابستگان این دارو دسته نشست وبرخاست و همکاری داشته باشم، دوست ندارم با نویسندگان نشریات وسایت های وابسته به این جریان ها همکار باشم. خوب در این شرایط است که اداره یک کار ساده ( انتشار ماهنامه سینمایی )لا اقل برای من که عمرم را در این کار وراه صرف کرده ام خود مشکل آفرین می شود -هر شماره را که منتشر می کنی میمانی معطل که خوب برای شماره بعد چه باید بکنی؟



این مشکلات را صد ها برابر بزرگ کنید می رسید به موقعیت مدیر یک سایت مطرح وهمه خوان که میخواهد با وسواس کار کند- موقعیتش حساس است- هم باید ازجانش مایه بگذارد وهم از خرج زندگی اش بزند تا یک فضایی فراهم کند برای بحث وتبادل نظر وپاسداری آزادی بیان وقلم -اما سر انجام به جایی می رسد که دیگر نمی کشد و انگیزه ای برای ماندن ندارد . همراه با پایان کار دیدگاه ، پرونده سینما در دیدگاه هم بسته می شود. ایا می شود یک نشریه سینمایی مستقل را با همین اهداف بار دیگر منتشر کرد؟ به گمان من به روالی که دراین مدت کار پیش رفت- دیگر نه ،اگر بخواهیم یک نشریه اینترنتی سینما در تبعید دوباره پا بگیرد نیاز به همکاری جدی تر همه همراهان در تبعید دارد. مدت کمی است که کانون سینماگران در تبعید را بار دیگر فعال کرده ایم این کانون می تواند کار اداره یک نشریه سینمایی که ارگان سینمای در تبعید هم باشد را بعهده بگیرد وبا مسئولیت جمعی کار آغاز و پیش برود - انجام این برنامه نیاز به خواست وهمت همه ی ما دارد.



در اینجا شایسته است که از کسانی که برای انتشار این نشریه همکار ما بودند ، آوا موثقی؛فرجهان میری،فرهاد مجد آبادی، امید حبیبی نیا، مسعود زنوزی ، سیروس وقوعی مهستی شاهرخی ،احمد پور رضا... ودیگر همکارانمان در ایران وآنهایی که بهر شکل یاریمان کرده اند سپاسگذاری کنم . همینطور همدلی صادقانه آقای علی ناظر وفضای باز وبدون قید وشرطی که برای کار ما در دیدگاه وجود داشت جای قدردانی دارد. به امیدروزهای سرشار تر برای کوشندگان سینمای راستین.



بصیر نصيبی 7 مارس2007 زاربروکن/ آلمان


به پایان آمد این دفتر... [سرمقاله]


دوسال وچند ماه پیش سایت دیدگاه ها تصمیم گرفت دامنه فعالیتش را گسترش دهد ودفترهایي در زمینه مسایل فرهنگی، هنری،واجتماعی فراهم وپیوسته با دیدگاه منتشر شود .آقای ناظر از من نیز دعوت کرد مسؤلیت اداره یک نشریه اینترنتی پیرامون سینما وتئاتررا بعهده بگیرم. من این دعوت را پذیرفتم وهمان آغاز را ه هم گفتم که فقط می توانم در زمینه سینما همراه باشم ،هرچند تئاتر هنر همسایه سینما است اما با معیار هایی که من برای خودم دارم قضاوت دقیق در مورد تئاتر درصلاحیت من نیست. البته این را می دانیم -بسیارند کسانی که در هر مقوله خودشان راصاحب نظر می دانند- اما من به گونه این بسیار ها نمی اندیشم. از آن تاریخ تا امروز «سینما در دیدگاه» 18 شماره منتشر کرده است .اما در این مدت چه کرده ایم؟ چه می توانستیم بکنیم ؟چه کاستی هایی داشته ایم ؟چه قوت ویا ضعفی؟ خوب قضاوت در این موارد بعهده من نیست،هر کس که کنجکاو باشد با یک کلیک روی بخش سینما به آرشیواین نشریه دسترسی خواهد داشت. اما ما چرا کارمان رامتوقف می کنیم چون سایت دیدگاه بنا به تصمیم مدیرش فعالیتش متوقف خواهد شد. انتشار این نشریه بخشی ازکارهای من بوده است، اما انرژی ای بیش از حد معمول میطلبید. آیا در تبعید نویسنده، پژوهشگر، سینما شناس، مترجم کم داریم؟ نه به حد کفایت این نیرو ها در میان خارج نشینان یافت می شود. اما من برای دعوت از همکارانم وسواسی دارم که در جو امروز بیماری معنا می شود. من رنج می برم وقتی می بینم انسانها قلمشان با رفتارشان نا هماهنگ است. چطور می شود، انسانی خودش را مترقی بداندو بعد بیفتد دنبال جریان های مرتجع وسرکوبگران ودزدان وآدم کش های دوم خردادی؟ من اینجا برای نمونه تکه ای از تفکر پوسیده وضد انسانی خاتمی را برایتان نقل میکنم. این حرفهایی است که آقای خاتمی در باره شرایط امکان دوباره کار خانواده سینمای ایران که در رژیم پیشین فعالیت می کردند بیان فرموده اند . در آن زمان که میر حسین موسوی نخست وزیر بودند وآقای خاتمی وزیر ارشاد .



خاتمی کبیر! میفرماید:



« به مشتهرین به فساد (یعنی شهرت به فسادشان از رفسنجانی بیشتر بوده است؟) وکسانی که مروج پلید ترین جنبه های ضد فرهنگ اسلامی بوده اند نباید کارهای فرهنگی به خصوص سینما را سپرد حتا اگر مدعی باشند توبه کرده اند... وکسانی که شهرت به فساد ندارند وآماده خدمت به نظام هستند در سینما در نقش های غیر مثبت (یعنی آنها که بزعم رژیم پاک هم بوده اندفقط حق دارند نقش منفی بازی کنند)حضور یابند...اما آن کس که مخالف نظام است ... بازی نخواهند کرد فیلم نخواهد ساخت باید عطای او را به لقایش بخشید»( نقل از ماهنامه نسیم شماره 10 شهریور 1385)



ایا آنهایی که برای چنین موجود پستی که روی گوبلز رئیس تبلیغات هیتلر را سفید کرده است ماسک مترقی ساختند در خود احساس شرم نمی کنند؟ بله این سؤال رابا همه نویسندگان ، مترجمین ، سینماگران که از این جریان خطرناک به شکلی حمایت می کنند می توان مطرح کرد. من دست ودلم پیش نمی رود که با وابستگان این دارو دسته نشست وبرخاست و همکاری داشته باشم، دوست ندارم با نویسندگان نشریات وسایت های وابسته به این جریان ها همکار باشم. خوب در این شرایط است که اداره یک کار ساده ( انتشار ماهنامه سینمایی )لا اقل برای من که عمرم را در این کار وراه صرف کرده ام خود مشکل آفرین می شود -هر شماره را که منتشر می کنی میمانی معطل که خوب برای شماره بعد چه باید بکنی؟



این مشکلات را صد ها برابر بزرگ کنید می رسید به موقعیت مدیر یک سایت مطرح وهمه خوان که میخواهد با وسواس کار کند- موقعیتش حساس است- هم باید ازجانش مایه بگذارد وهم از خرج زندگی اش بزند تا یک فضایی فراهم کند برای بحث وتبادل نظر وپاسداری آزادی بیان وقلم -اما سر انجام به جایی می رسد که دیگر نمی کشد و انگیزه ای برای ماندن ندارد . همراه با پایان کار دیدگاه ، پرونده سینما در دیدگاه هم بسته می شود. ایا می شود یک نشریه سینمایی مستقل را با همین اهداف بار دیگر منتشر کرد؟ به گمان من به روالی که دراین مدت کار پیش رفت- دیگر نه ،اگر بخواهیم یک نشریه اینترنتی سینما در تبعید دوباره پا بگیرد نیاز به همکاری جدی تر همه همراهان در تبعید دارد. مدت کمی است که کانون سینماگران در تبعید را بار دیگر فعال کرده ایم این کانون می تواند کار اداره یک نشریه سینمایی که ارگان سینمای در تبعید هم باشد را بعهده بگیرد وبا مسئولیت جمعی کار آغاز و پیش برود - انجام این برنامه نیاز به خواست وهمت همه ی ما دارد.



در اینجا شایسته است که از کسانی که برای انتشار این نشریه همکار ما بودند ، آوا موثقی؛فرجهان میری،فرهاد مجد آبادی، امید حبیبی نیا، مسعود زنوزی ، سیروس وقوعی مهستی شاهرخی ،احمد پور رضا... ودیگر همکارانمان در ایران وآنهایی که بهر شکل یاریمان کرده اند سپاسگذاری کنم . همینطور همدلی صادقانه آقای علی ناظر وفضای باز وبدون قید وشرطی که برای کار ما در دیدگاه وجود داشت جای قدردانی دارد. به امیدروزهای سرشار تر برای کوشندگان سینمای راستین.



بصیر نصيبی 7 مارس2007 زاربروکن/ آلمان


سرآغاز